۸.۲۳.۱۳۸۸

اسیر



دوستان شعری از آلکساندر سرگییویچ پوشکین را می خوانید.

Сижу за решеткой в темнице сырой.
Вскормленный в неволе орел молодой,
Мой грустный товарищ, махая крылом,
Кровавую пищу клюет под окном,
Клюет, и бросает, и смотрит в окно,
Как будто со мною задумал одно.
Зовет меня взглядом и криком своим
И вымолвить хочет: «Давай, улетим!

Мы вольные птицы; пора, брат, пора!
Туда, где за тучей белеет гора,
Туда, где синеют морские края,
Туда, где гуляем лишь ветер... да я!..»

1822

در پس این مشبک محبس مرطوب
می بینم عقابی را
به نو بالیده، اما در قفس محبوس
یار محزونم دم چندی
بالهایش را به هم برزد
از ورای روزن زندان
شکاری کشته را منقار بر سر زد.

نوک زد و انداخت آن نواله ی پلید و خون آلود
گوییا چون من به تنهایی
به فکر کار دیگر بود
با نگاهش گرم و فریادش حزین
آن یار
می خواند مرا این بار:
"بیا بگذر از این زندانک غمبار"

بیا تا بال بگشاییم
ای آزاده ی همراه
بیا، آنجا که می دانیم
پس انبوه هول انگیز این ابر و مه درهم
هست کوهستانی سترگ و شاد
و کرانه های دریایش
می درخشد در افق یکسر
در آن سامان که می گردد
بال در بالم
باد رخشان پر

۸ نظر:

RusoIran گفت...

سلام خانم!
شعر که فوق العاده بود و انتخاب عالی فرمودید که درش شکی نیست!
جسارتاً ترجمه اش توسط خودتان انجام شده؟ اگر بلی که واقعاً بنده بیام شاگردیتون رو کنم! به بهترین شکل ممکن برگردانده شده! ترجمه شعر غریبه ماکسیم از من را ببینید که چقدر وضعم خراب است!
(ولی جداً از این به بعد شعرهای روسی رو ترجمه کردم، اول می دم شما تصحیح بفرمایید)
هزاران تبریک و درود مرا پذیرا باشید!

RusoIran گفت...

سلام؛
نمی دونم "مسافران" رو نگاه می کنید یا خیر!
یکی از بانک ها تبلیغی به تقلید از آنها ساخته و بارها پخش شده.
در قسمت دیشبش خیلی جالب به آن تبلیغ اشاره شد و به کسانی که کار بکری را "خز" می کنند به شدت اعتراض کردند! :)
خیالم راحت شد! یعنی فقط من نیستم که با دیدن این کارا کفرم بالا می یاد! ;)

گلاویژ گفت...

مسافران را اگر بخت مدد کند نگاه می کنم، تبلیغ مذکور را هم دیده ام ولی دیشب بخت مدد نکرد! کار جالبی بوده!!!
حساب و کتاب ندارد دیگر...!
ولی خیلی کار خوبی انجام داده اند که اعتراض کرده اند.

چوپان گفت...

چون ترجمه شعری بود، و من به معنای شعر روسی راهی نداشتم، رو به ترجمه انگلیسی آوردم.
این لینک رو پیدا کردم
http://www.recmusic.org/lieder/get_text.html?TextId=13142
و با شعر شما مطابقت دادم.
در مورد ترجمه، که خوب بود. کار خودتونه؟ البته بند اولی رو- در تطابق با ترجمان انگلیسی- خیلی روان ندیدم. لزوما استفاده از کلمات مطنطن، شعر رو زیبا نمیکنه. ضمن اینکه من احساس کردم در بندهای ابتدایی چیزی به شعر اضافه میشه. البته همه اینا رو از ترجمه انگیسی میگم و شاید اون ترجمه گویا نبوده. اما بند آخری قوی بود و به عنوان کاری مجزا روانی لازم رو داشت.
اما در مورد خود اثر. خیلی قشنگ بود. انتخابت خوب بوده! فضای وهم انگیزی بود. انتخاب عقاب به عنوان همدمی غم انگیز بدیع بود وزیبا. ضمن اینکه اونجا که عقاب میگه پرواز کنیم و رها شویم، اقتدار خیلی زیادی داره. تصور کن که یه کبوتر، که اونم مظهر آزادیه، اینو میگفت. این صلابت رو نداشت. یادمه کارتونی رو می دیدم که توش عقاب نماد آلمان نازی بودو کبوتر نماد انگلیس! پس میبینی که یه آشنایی زدایی هم داریم، که عقابی که شاید بتونه تو نگاه اول نماد ظلم باشه میشه نماد آزادی خواهی.
وقتی از متن انگلیسی میخوندم با ترجمه هر سطر شعر، احساس خوبی داشتم.
حسن سلیقت خوب بود.
تا بعد

گلاویژ گفت...

مرسی که آمدید و نظر دادید.
به دو دلیل از کلمات "مطنطن" استفاده کرده ام:اول اینکه خودشان آمدند! دوم آنکه احساس کردم به حال و هوای شعر و زبان پوشکین شاید نزدیک باشند و بنابراین جلویشان را نگرفتم!
وگرنه من هم با شما هم عقیده ام که لزوما کلمات پر طمطراق شعر را زیبا نمی کند...
اما در مورد بند آخر که گفتید:" به عنوان کاری مجزا..." یعنی وحدت و یکپارچگی شعر به هم خورده است؟
باز هم متشکر از لطفتان.

RusoIran گفت...

غایت زیبایی ترجمه خانم هم محدود نبودن به ترجمان کلمه به کلمه است!

چوپان گفت...

منظورم این بود که این ترجمه، که براش زحمت هم کشیدی، به شکل self standing و مجزا هم کار خوبیه. یعنی این شعر رو بذاری جلوی کسی خوشش میاد!
اما هنوز جای کار داره. یعنی فضای توهمی مقدمه شعر، به نظرم تو متن انگیسی خوفناک تر اومد. حالا شاید من اشتباه کنم. اما رو بند های ابتدایی کار کن.
کلا کار خوبی بود و خسته نباشید داره.

ناشناس گفت...

بخش فارسي‌تون خوب بود و نشون مي‌ده كه قريحه‌ي شعر دارين.
اما در مورد انتقال معني يه سري جاها رو نمي‌دونم كه ترجمه‌ي آزاد كردين يا اينكه از قصد و يا ناخواسته پيام شعر رو دستخوش تغيير كرديد؟ مثلاً چه دليلي داشته كه براي Кровавую пищу клюет под окном,
Клюет, и бросает, и смотрит в окно,معادل «از ورای روزن زندان
شکاری کشته را منقار بر سر زد.

نوک زد و انداخت آن نواله ی پلید و خون آلود» رو انتخاب كنيد؟
تركيب «نواله‌ي پليد» رو از كجا آورديد؟ يا چه ترجيحي باعث شده كه بياييد و عمداً под окном رو «وراي روزن» ترجمه كنيد و فضا سازي شاعر براي شعر رو تغيير بديد؟
ممنون مي‌شم پاسخ بديد.