۹.۱۳.۱۳۸۸

درباره ی پ.الف.

چندی ست که پ.الف حال خوشی ندارد. پریروز آمده بود پیش من. گفتم یک چای با هم بخوریم و در ضمن اگر دلش خواست کمی درد دل کند، شاید بتوانم کمکی بکنم. حرفهایش به نظرم جالب رسید. ازش اجازه خواستم که به شما هم بگویم. مخالفتی نداشت ، فقط شرطش این بود که با حرف اول نام و فامیلی از او نام برده شود، که آن هم چنانکه می بینید رعایت شده است.
چون دوست ما گفتنی زیاد دارد و مجال پست های ما اندک است و خودم به خوبی می دانم که به مطالب طولانی کسی رغبت ندارد، پس طی چند پست به این موضوع خواهیم پرداخت. راستی این را هم بگویم از آنجایی که نوشتن این مطالب به عهده اینجانب بوده است، برخی قسمت ها با اندکی جرح و تعدیل آورده شده است. انشا الله جناب پ. الف. هم که ریش و قیچی را در دست بنده نهاده اند، بر من می بخشایند اگر قصوری و نقصانی باشد.
اینها همه پیش پرده و مقدمه بود! از پست بعدی می رویم سر اصل مطلب!

۴ نظر:

RusoIran گفت...

سلام علیکم خانم؛
شما همچین می گویید پ.ا. آدمی می پندارد ایشان نعوذ بالله قصد انقلاب مخملی داشته اند.
شدیداً منتظر مطالعه ی گفته های ایشان و نوشته های دلچسب شما هستیم!
خودمان هم که عمیقاً وارد گیر و گرفت زندگی شده ایم و اصلاً مجال نوشتن و درد آوردن سر شما را پست های دراز و آبدوغ خیاری نداریم.
شاد و پیروز و سلامت باشید.

...! گفت...

سلام :)
خوبين؟
پ.ا رو نميشناسم و بنابراين نظري ندارم!
ولي خب منتظر گفته هاي ايشان ميمانيم!
خوب باشين...

ناشناس گفت...

سلام امیدوارم سلامت باشی
من مطالب شما رو می خونم اما تا حال نظر ندادم ولی خوب در پست اخیرتون ما را منتظر گذاشتید ولی خبری نشد امیدوارم به زودی آپ کنید.

پگاه گفت...

سلام كجايي همه رو گذاشتي تو خماري !