۷.۰۲.۱۳۸۸

چه بگویم؟ هیچ...

سینه مالامال درد است ای دریغا مرهمی
دل ز تنهایی به جان آمد خدا را همدمی
چشم آسایش که دارد از سپهر تیزرو؟
ساقیا جامی به من ده تا بیاسایم دمی

خبر خیلی کوتاه بود: مشکاتیان مرد.

۳ نظر:

RusoIran گفت...

سلام خانم؛
من حقیقتاً مدتی قصد دوری یا قهر با اینترنت را داشتم، ولی پشیمون شدم! (به خاطر مسئله هایی که مطرح کردم)
باز شدن دانشگاه ها را هم تسلیت می گم! من واقعاً هیچی از تعطیلات امسال نفهمیدم! همه اش در خون دل دل گذشت! امتحانات را هم که خودتون می دونید! نمره ی برخی درسهایمان هنوز نیامده!
موفق باشین

سه نقطه..علامت تعجب! گفت...

salam..
mazerat be khatere takhir...
rooheshoon shad...kash...

گلاویژ گفت...

سلام
خواهش می کنم، شما هروقت که بیایید، خوش آمده اید. متشکرم...