۱۲.۱۲.۱۳۸۸

بی چهرگی

تصویر مردی با کت و شلوار و کلاه و یک سیب سبز به جای صورت ، به عنوان بک گراند روی صفحه مانیتور خود نمایی می کرد. پرسیدند:"کار کیست؟" جواب دادم:"رنه مگریت". بعدش از جواب یک کلمه ای خودم خجالت کشیدم. مدتها پیش چند کاری از این نقاش بلژیکی دیده بودم و می دانستم که به سبک سوررئال کار می کند. همان موقع هم از کارهایش خیلی خوشم آمده بود.ایده های جذابی داشت. برای همین هم چندتا از کارهایش را در کامپیوترم به عنوان توشه آخرت(!) ذخیره کردم. تا همین چند وقت پیش که چنین سوالی مطرح شد.
من هم پی کار را گرفتم و به دنبال عرق ریختن های فراوان(!) در وب به نتایجی رسیدم که در ادامه می آید.
طبق رسم معمول بیوگرافی کوتاهی از جناب نقاش تقدیم می شود:

"رنه مگریت" 21 نوامبر1898 در شهر لیسین بلژیک به دنیا آمد
. وضع مالی خانواده پنج نفره مگریت ها متوسط بود. عدد 12برای آنها خوش یمن نبود. 12 مارس 1912 مادر خانواده خود را در رودخانه ی سامبر غرق کرد. رنه ی نوجوان دید که چگونه جسد مادر را که صورتش با لباسهایش پوشیده شده بود از آب بیرون کشیدند. این تصویر در روح حساس نوجوانی که دو سال پیش به هنر نقاشی روی آورده بود تاثیر زیادی به جای گذاشت. به طوری که بعدها در سری کاری تحت عنوان "دلبر" (سالهای 1927و1928) آدمهایی کشید که صورتهایشان با لباس پوشیده شده بود.

1916 مگریت جوان به بروکسل رفت و در فرهنگستان هنرهای زیبا مشغول به تحصیل شد. اما دانشجوی چندان موفقی نبود. او تا 1926 به عنوان دستیار طراح کاغذ دیواری در یک کارخانه کار می کرد. در این سال کارخانه با گلری مرکزی پایتخت یعنی گلری سناتور قراردادی امضا کرد. این یک فرصت طلایی بود چون او می توانست تمام وقت به نقاشی بپردازد. در همین سال بود که او برای اولین بار مضامین سوررئالیستی را وارد کارهایش کرد و تابلوی سوارکار گمشده را نقش زد. سال بعد نمایشگاهی از کارهایش در بروکسل برپا کرد اما این نمایشگاه چشم منتقدان را نگرفت. بنابراین مگریت به پاریس، مرکز اتفاقات هنری عصر رفت و آنجا به عضویت گروه سوررئالیست ها در آمد.


اما این علاقه به سوررئالیسم از کجا آمده بود؟ مگریت در 1922 با تابلویی به نام"ترانه ی عشق" اثر جرجو د کیریکو رو به رو شد. مگریت در باره ی این اثر می گوید:"در نقاشی های کیریکو متوجه برتری شعر بر نقاشی شدم". مگریت حتی برای فرو نشاندن عطش سوررئالیسمش به اسپانیا سفر کرد تا سالوادور دالی را از نزدیک ببیند.
رنه مگریت، یک نقاش فیلسوف. مگریت علاوه بر نقاشی به نظریات فلاسفه ای مثل هگل ، هایدگر ، سارتر و فوکو علاقه مند بود. شعرها و نظریات فلسفی منبع الهام او برای خلق تابلوهایش بودند.


همکاری یک نقاش(مگریت) و یک فیلسوف (فوکو). مگریت به علاوه فوکو شده است کتابی به نام" این یک چپق نیست" در باب خیانت تصاویر. در این مورد، اگر عمری باقی بود، مفصل خواهم نوشت.


مگریت درباره ی مگریت:" نقاشی های من تصاويرمرئی هستند ک
ه هيچ چيزی را پنهان نمی کنند. آن ها به
نظر اسرارآميز می رسند. وقتی کسی آثار مرا می بيند يک سئوال ساده می پرسد: معنی اين چيست؟ آنها هیچ معنایی ندارند،زیرا رمزآلودگی هم فاقد معناست.غیرقابل درک است."

.

۱۰ نظر:

RusoIran گفت...

اولاً اطلاعاتمان فزونی گشت، متشکر!
ثانیاً ای کاش چند عکس از تابلوهای ایشان را اینجا درج می کردید، خالی از لطف نبود.
ثالثاً اول هم شدیم خودمان
رابعاً هم که پاینده باشید دیگه!

گلاویژ گفت...

تابلوهایش را گذاشته بودم.امان از دست این بلاگر! دوباره سعی می کنم.سربزنید حتما تابلوها را خواهید دید.
سلامت باشید.

RusoIran گفت...

درود
حالا عکسها ییهو پدید آمدند!
D:
راستی جی میل هم همش تعطیل و تخته است، برای شما هم لود نمی شود؟!

گلاویژ گفت...

چطورند؟ تابلوها را می گویم. نظرتان چیست؟
جانا سخن از زبان ما می گویی! بله جی میل برای ما هم کلی عشوه می آید تا لود شود! باید در ساعاتی خاص و طی مراسمی خاص اقدام به باز نمودنش بنماییم! با سلام و صلوات و من بمیرم و جان من و غیره و غیره می توانیم صندوق پستی خویش را زیارت کنیم!

RusoIran گفت...

آثار فوق الذکر که فوق العاده هستند! حتی دیدگان بنده ی بی هنر را هم می نوازند. البته همشان را قبلاً دیده بودم اما حقیقتاً نمی دانستم برای رنه جان هستند!
اگر حوصله اش را دارید، در یاندکس اکانت بسازید، در شرایط فعلی از یابو و جی میل همی بهتر است!
بنده در یاندکس:
rusoiran@yandex.ru

ناشناس گفت...

شماره چهارم آوانگارد منتشر شد
http://avantgrade-mag.blogfa.com/cat-4.aspx

...! گفت...

سلام گلاويز عزيز...
سال نوت مبارك...
لحظه هاي آروم و شادي دشاته باشي...

...! گفت...

خواستم بگم سلام منو به جناب rusoiran برسانيد!
دستمان از بلاگشان كوتاه است!

ناشناس گفت...

روس و ایران آغاز به کار کرد
http://rusoiran.livejournal.com/

ناشناس گفت...

کجا غیب شدید خانم؟؟؟؟