۵.۲۱.۱۳۸۸

جایزه

دلم لک زده برای این که یک فصل مشبع روشنفکر بازی در بیاورم! خیلی وقت است که به نشر چشمه و سایر انتشاراتی های کریمخان سر نزده ام و کیف پولم را خالی نکرده ام! البته ما به کتاب فروشی های راسته ی انقلاب هم راضی هستیم! حتی بگو پاساژ (یا به قول آن نوشته ی رنگ و رو رفته بازار کتاب) ایران! یکی از سالمترین! تفریحات در زندگی پلکیدن در اینگونه مکان ها ست...حتی اگر کتابی هم گیرت نیاید یا اصولا قصد خرید نداشته باشی باز هم عالیست. برای انواع شیطنت ها و بازیگوشی های فرهنگی راه باز است...!
ولی حیف و صد حیف که مدتی ست اصلا امکان چنین تفریحی مفرحی! را ندارم... به دلایل عدیده... ولی همین جا به خودم قول می دهم که در اولین فرصت مناسب! یک جایزه به خودم بدهم! بهانه و مناسبتش را هم دارم!

هیچ نظری موجود نیست: